Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grade school
U
مدرسه ابتدایی
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
grammar schools
U
مدرسه ابتدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
grader
U
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
prep
U
مدرسه ابتدایی دبستان
Other Matches
schoolmates
U
هم مدرسه
schoolmate
U
هم مدرسه
school age
U
سن مدرسه
academies
U
مدرسه
academy
U
مدرسه
school
U
مدرسه
schools
U
مدرسه
school fellow
U
هم مدرسه
school mate
U
هم مدرسه
janitors
U
فراش مدرسه
janitor
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitor
U
فراش مدرسه
satchels
U
کیف مدرسه
satchel
U
کیف مدرسه
schoolyard
U
محوطهی مدرسه
schoolgirl
U
دختر مدرسه
schoolyard
U
حیاط مدرسه
schoolteachers
U
معلم مدرسه
schoolteacher
U
معلم مدرسه
schoolyards
U
حیاط مدرسه
schoolgirls
U
دختر مدرسه
truancy
U
مدرسه گریزی
schoolyards
U
محوطهی مدرسه
janitors
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
trade school
U
مدرسه حرفهای
secondery school
U
مدرسه متوسطه
schoolmarm
U
مدیره مدرسه
schoolma'am
U
مدیره مدرسه
school phobia
U
مدرسه هراسی
school counselor
U
مشاور مدرسه
prep
U
مدرسه مقدماتی
preliminary school
U
مدرسه ابتدائی
philosophy of the lyceum
U
فلسفه مدرسه
senior high school
U
مدرسه متوسطه
school truancy
U
مدرسه گریزی
trade schools
U
مدرسه حرفهای
unschooled
U
مدرسه نرفته
private school
U
مدرسه ملی
private schools
U
مدرسه ملی
summer school
U
مدرسه تابستانی
summer schools
U
مدرسه تابستانی
technical school
U
مدرسه فنی
head master
U
مدیر مدرسه
schools
U
تحصیل در مدرسه
schoolwork
U
درس مدرسه
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
schooling
U
مدرسه رفتن
school
U
تحصیل در مدرسه
drop out (of school)
<idiom>
U
ترک مدرسه
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
schooltime
U
ساعات درس مدرسه
scholastic
U
اقتصادی مدرسه ایها
seminary
U
مدرسه علوم دینی
seminaries
U
مدرسه علوم دینی
theological school
U
مدرسه علوم دینی
subprincipal
U
معاون رئیس مدرسه
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
the school is out
U
مدرسه تعطیل است
junior college
U
مدرسه فوق دیپلم
reform school
U
مدرسه تهذیب اخلاقی
play hooky
<idiom>
U
از مدرسه یا کار دررفتن
high schools
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
technical colleges
U
مدرسه عالی فنی
high school
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
These shoes dont fit me.
U
زنگ مدرسه خورده
finshing school
U
مدرسه تکمیلی دختران
school of tecnology
U
مدرسه عالی فنی
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
technical college
U
مدرسه عالی فنی
He ran away from scool .
U
از مدرسه فرار کرد
The last school day.
U
آخرین روز مدرسه
rudimentary
U
ابتدایی
original
U
ابتدایی
basic
U
ابتدایی
originals
U
ابتدایی
basics
U
ابتدایی
primary
U
ابتدایی
initial
U
ابتدایی
primo
U
ابتدایی
elementarily
U
ابتدایی
radical
U
ابتدایی
primitive
U
ابتدایی
initialled
U
ابتدایی
initialing
U
ابتدایی
initialed
U
ابتدایی
preliminary
U
ابتدایی
infantile
U
ابتدایی
preliminaries
U
ابتدایی
fundamental
U
ابتدایی
initials
U
ابتدایی
elementary
U
ابتدایی
initialling
U
ابتدایی
radicals
U
ابتدایی
I must take the kid to school .
U
باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
to be excused
[from work or school]
U
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
PTA's
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
Since I left school.
U
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
schoolmasters
U
نافم مدرسه مکتب دار
schoolmaster
U
نافم مدرسه مکتب دار
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
elementary education
U
اموزش ابتدایی
elementary function
U
تابع ابتدایی
abecedarian
U
مبتدی ابتدایی
primary
U
ابتدایی مقدماتی
prime impression
U
دعوی ابتدایی
graphics
U
شکل ابتدایی
primitive society
U
جامعه ابتدایی
elementary diagram
U
نمودار ابتدایی
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
basic training
U
تعلیمات ابتدایی
primary position
U
موضع ابتدایی
prime color
U
رنگ ابتدایی
rudiment
U
اولیه ابتدایی
protopathic sensitivity
U
حساسیت ابتدایی
lower courts
U
محاکم ابتدایی
primer
U
باستانی ابتدایی
initial pressure
U
فشار ابتدایی
primary education
U
اموزش ابتدایی
elementary gate
U
دریچه ابتدایی
primitivization
U
ابتدایی شدن
primers
U
باستانی ابتدایی
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
It reminds me of my schooldays .
U
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
Children start school at the age of 7.
U
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmaster
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
schoolmasters
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
The boy is fresh from school.
U
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
old school tie
U
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
infrastructure
U
ساختار یا سرویس ابتدایی
early German history
U
تاریخ ابتدایی آلمان
high velocity
U
با سرعت ابتدایی زیاد
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
low-tech
U
دارای فنآوری ابتدایی
incipience
U
وضع مقدماتی ابتدایی
incipincy
U
وضع مقدماتی ابتدایی
incipient
U
اولیه مرحله ابتدایی
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
prototaxic mode
U
شیوه ادراکی ابتدایی
native
U
قالب اولی یا ابتدایی
initial velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
natives
U
قالب اولی یا ابتدایی
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
whipping boy
U
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
advisee
U
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
schoolman
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolastic
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
microprocessors
U
طرح قط عات ابتدایی در CPU
comparative ve
U
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
triploblastic
U
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
twopenny
U
کتاب اول ابتدایی بچه ها
developed muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
primary
U
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
microprocessor
U
طرح قط عات ابتدایی در CPU
basic
U
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
skeletal code
U
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
basics
U
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
preprocess
U
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
supercharge
U
خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
framework
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
frameworks
U
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
map
U
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
escapement
U
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
microprogram
U
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
maps
U
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
cpu
U
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
gastrea
U
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
gastraea
U
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
executing
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executed
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executes
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
germ layer
U
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
primitive
U
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
execute
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
self-
U
سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
NetBIOS
U
که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
interludes
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
rates
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
interlude
U
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
rate
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
limit velocity
U
حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
monitors
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
powered
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
monitored
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
kernels
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com